عاشقی و خیالات شاعرانه: چرا به اشتباه تصور می کنیم معشوق پیغام های ما را با دقت می بیند و درک می نماید؟!

به گزارش وبلاگ واحدی، عاشقی همیشه با خیالات شاعرانه همراه بوده است. عاشق تصور می نماید که هر نگاه، هر پیغام و هر اشاره ای که در شبکه های اجتماعی منتشر می نماید، به وسیله معشوق دیده و درک می گردد. این تصور که معشوق با یک اشاره کوچک متوجه احساسات نهفته می گردد، قرن هاست که در ادبیات و سینما بازتاب یافته است. در شعرهای کلاسیک تا پست های امروزی، عاشق همیشه در خیال خود با معشوق سخن می گوید، حتی اگر پاسخ نگیرد. اما چرا چنین تصوری شکل می گیرد؟ از دیدگاه نوروساینس، عشق فرآیندی پیچیده است که بر روی نحوه پردازش اطلاعات در مغز تأثیر می گذارد. فکر عاشق به گونه ای طراحی شده که نشانه ها را بیش از حد تفسیر کند، حتی زمانی که طرف مقابل هیچ توجهی ندارد. اما حقیقت تلخ این است که بسیاری از معشوقان اصلاً متوجه پیغام های پنهان عاشقان نمی شوند. پس اگر این همه شور و انگیزه در عشق سرانجامی ندارد، دلیلش چیست؟ این پرسش، راز دیرینه ای است که قرن ها فکر شاعران و فیلسوفان را به خود مشغول نموده است. در ادامه، پنج حقیقت شگفت انگیز درباره این پدیده آنالیز خواهیم کرد.

عاشقی و خیالات شاعرانه: چرا به اشتباه تصور می کنیم معشوق پیغام های ما را با دقت می بیند و درک می نماید؟!

ایده این پست بعد از شنیدن یکی از ترانه های زیبای رشید بهبودوف در یوتیوب به سرم راه پیدا کرد.

1- فکر عاشق دچار خطای شناختی توهم شفافیت می شود

توهم شفافیت (Transparency Illusion) یک خطای شناختی است که باعث می شود افراد تصور نمایند که احساسات و افکارشان برای دیگران کاملاً واضح و آشکار است. این پدیده در عاشقان بسیار شدیدتر است، زیرا مغز عاشق درگیر سیستم پاداش دوپامینی است. این یعنی عاشق هر رفتار خود را با فرض اینکه معشوق حتماً متوجه آن خواهد شد، انجام می دهد. اما در واقعیت، هیچ تضمینی وجود ندارد که معشوق حتی کوچک ترین توجهی به این اشارات داشته باشد. این همان علتی است که باعث می شود عاشقان از نادیده گرفته شدن دل شکسته شوند.

2- عشق، مدارهای مغزی را به گونه ای تغییر می دهد که نشانه ها را بیش از حد تحلیل کنیم

مطالعات نوروساینس نشان داده که عشق مدارهای مغزی مربوط به تفسیر اجتماعی (Social Interpretation) را تقویت می نماید. یعنی وقتی فرد عاشق می شود، فکرش حتی کوچک ترین حرکات، کلمات و لایک های معشوق را نشانه ای از علاقه می داند. این در حالی است که در حالت عادی، افراد این گونه جزئیات را کاملاً نادیده می گیرند. این موضوع شباهت زیادی به داستان های عاشقانه ای مانند غرور و تعصب (Pride and Prejudice) دارد که در آن شخصیت ها پیغام های یکدیگر را به شدت نادرست تفسیر می نمایند.

3- بسیاری از معشوقان حتی متوجه پیغام های پنهان عاشق نمی شوند

از نظر روانشناسی اجتماعی، توجه افراد به رفتار دیگران بسیار کمتر از آن چیزی است که تصور می شود. پدیده ای به نام نقطه کور ادراکی (Perceptual Blind Spot) وجود دارد که باعث می شود افراد درک ضعیفی از احساسات دیگران داشته باشند. به همین علت است که بسیاری از معشوقان اصلاً متوجه نمی شوند که شخصی برایشان پیغام های عاشقانه پنهان ارسال می نماید. این همان پدیده ای است که در فیلم 500 روز سامر (500 Days of Summer) دیده می شود، جایی که شخصیت اصلی باور دارد معشوقش تمام اشارات او را درک می نماید، در حالی که این گونه نیست.

4- انگیزه های عاشقانه، از دیدگاه تکاملی، برای حفظ بقا طراحی شده اند

بعضی از روانشناسان تکاملی بر این باورند که احساس عشق و انگیزه های عاشقانه، نوعی مکانیسم بقا هستند. مغز ما به گونه ای طراحی شده که عاشق شدن باعث ایجاد احساس پاداش و وابستگی شدید می شود تا شانس پیوندهای عاطفی افزایش یابد. بنابراین، حتی اگر پیغام ها و اشارات نادیده گرفته شوند، مغز همچنان به فراوری این احساسات ادامه می دهد. این دقیقاً همان علتی است که چرا افراد عاشق حتی پس از بارها شکست باز هم به عشق امید دارند.

5- شاعرانه ترین احساسات، بیشتر در فکر عاشق رخ می دهند تا در واقعیت

در نهایت، بسیاری از زیبایی های عشق از خیالات عاشقانه نشأت می گیرند. همان طور که در نمایشنامه رومئو و ژولیت (Romeo and Juliet) دیده می شود، عاشقان بیشتر در دنیای درونی خود غرق هستند تا در واقعیت بیرونی. به همین علت است که بسیاری از پیغام های عاشقانه بی پاسخ می مانند، زیرا معشوق در همان دنیایی که عاشق تصور می نماید، زندگی نمی نماید. این حقیقت تلخ اما شاعرانه است: عشق در بسیاری از مواقع، بیشتر از آنکه واقعیت باشد، رؤیایی است که تنها در فکر عاشق جریان دارد.

6- مغز عاشق، سیستم پاداش و انتظار را بیش فعال می نماید

زمانی که فرد عاشق می شود، بخش هایی از مغز که مربوط به سیستم پاداش (Reward System) هستند، بیش فعال می شوند. این سیستم که شامل نواحی مانند هسته اکومبنس (Nucleus Accumbens) و قشر اوربیتوفرونتال (Orbitofrontal Cortex) است، به گونه ای تنظیم شده که انتظار دریافت پاسخ از معشوق را تقویت می نماید. عاشق، هر بار که پیغام، نگاه یا اشاره ای ارسال می نماید، به طور ناخودآگاه منتظر واکنش مثبت از سوی معشوق می ماند. اگر پاسخی دریافت کند، مغز با ترشح دوپامین (Dopamine) او را تشویق می نماید که این رفتار را ادامه دهد. اما اگر پاسخی نگیرد، نه تنها ناامید نمی شود، بلکه به علت مکانیسم یادگیری تقویتی (Reinforcement Learning)، گاهی حتی بیشتر کوشش می نماید. این موضوع همان چیزی است که باعث می شود افراد عاشق بارها و بارها پیغام هایی بفرستند که معشوق شاید هرگز نخواند. به همین علت است که عشق اغلب با نوعی اعتیاد (Addiction-like State) مقایسه می شود، زیرا در بسیاری از موارد، عاشق به جای پذیرفتن واقعیت، همچنان به امید دریافت پاسخ، پیغام های بیشتری ارسال می نماید. فیلم هایی مانند او (Her) این حالت را به خوبی نمایش می دهند، جایی که شخصیت اصلی عاشق کسی می شود که عملاً پاسخی به عشقش نمی دهد. اما فکر او همچنان هر نگاه و اشاره ای را به عنوان نشانه ای از علاقه معشوق تفسیر می نماید. این همان علتی است که عاشق حتی وقتی نادیده گرفته می شود، دست از کوشش برنمی دارد.

7- مغز عاشق، معشوق را مهم تر از واقعیت می بیند

در حالت عاشقی، بخشی از مغز به نام قشر پیش پیشانی پشتی جانبی (Dorsolateral Prefrontal Cortex) که مسئول تفکر منطقی و تصمیم گیری منطقی است، فعالیتش کاهش می یابد. این یعنی عاشق، معشوق را فراتر از آنچه که واقعاً هست، درک می نماید و او را به جایگاه یک ایده آل مطلق می برد. به همین علت است که حتی اگر معشوق هیچ علاقه ای نشان ندهد، عاشق همچنان باور دارد که او بیش از دیگران ویژه است. این همان چیزی است که در داستان های کلاسیکی مانند گتسبی بزرگ (The Great Gatsby) دیده می شود، جایی که شخصیت اصلی سال ها در انتظار توجه معشوقش باقی می ماند، بدون اینکه درک کند او هرگز آن گونه که تصور می کرد، نبوده است. در واقع، فکر عاشق تمایل دارد تمام شواهد واقعی را نادیده بگیرد و تنها آنچه را که احساساتش تأیید می نماید، مشاهده کند. این همان پدیده ای است که باعث می شود افراد عاشق، مدت ها پس از شکست عشقی، همچنان نشانه هایی از امید را در رفتارهای معشوق ببینند. این نوع تحریف شناختی (Cognitive Distortion)، به عاشق اجازه می دهد که عشق را فراتر از واقعیت تجربه کند، حتی اگر معشوق، هیچ احساسی نسبت به او نداشته باشد. به همین علت، افراد عاشق بیشتر از دیگران دچار خودفریبی (Self-deception) می شوند و نمی توانند به راحتی از عشق خود عبور نمایند.

8- شعر، ادبیات و سینما باعث تقویت این توهم می شوند

یکی از مهم ترین دلایلی که عاشقان تصور می نمایند معشوق باید پیغام هایشان را درک کند، تأثیر ادبیات و سینما است. در بسیاری از رمان ها، نمایشنامه ها و فیلم های عاشقانه، عشق به عنوان یک نیروی فراواقعی (Transcendent) نمایش داده می شود که حتی بدون کلام و نشانه های آشکار، می تواند انتقال یابد. به همین علت، فکر عاشق که تحت تأثیر داستان های عاشقانه (Romantic Narratives) قرار گرفته، باور دارد که اگر عشقش حقیقی باشد، معشوق باید بدون شرح، احساس او را درک کند. در نمایشنامه هایی مانند هملت (Hamlet) یا فیلم هایی مانند درخشش ابدی یک فکر پاک (Eternal Sunshine of the Spotless Mind)، شخصیت های عاشق بر این باورند که عشق می تواند بدون گفت وگو و حتی بدون نشانه های واضح، منتقل شود. اما در دنیای واقعی، افراد احتیاج به ارتباط مستقیم و شفاف دارند تا متوجه احساسات طرف مقابل شوند. با این حال، عاشقان اغلب از واقعیت دور می شوند و به داستان های عاشقانه پناه می برند، که این موضوع باعث تقویت بیشتر توهم فهمیده شدن به وسیله معشوق می شود. به همین علت است که بعضی افراد حتی وقتی عشق شان بی پاسخ است، همچنان به این باور ادامه می دهند که معشوق، در اعماق قلبش، همه چیز را می داند و درک می نماید.

9- عشق، باعث می شود فکر عاشق نشانه های معمولی را به پیغام های پنهان تبدیل کند

زمانی که فرد عاشق می شود، مغز او به شدت حساس تر از حالت عادی عمل می نماید و در پی معنای پنهان در همه چیز می شود. این پدیده که در روانشناسی به عنوان بیش تفسیری عاشقانه (Romantic Hyper-Interpretation) شناخته می شود، باعث می شود عاشق هر رفتار ساده ای از معشوق را به عنوان نشانه ای از علاقه تفسیر کند. مثلاً اگر معشوق به یک پست واکنش نشان دهد، عاشق ممکن است آن را یک پیغام رمزی بداند، در حالی که در واقعیت، این رفتار می تواند کاملاً تصادفی باشد. این همان چیزی است که در فیلم او فقط به تو علاقه ندارد (Hes Just Not That Into You) دیده می شود، جایی که شخصیت اصلی کوشش می نماید رفتارهای معشوق را بیش از حد تحلیل کند، در حالی که واقعیت بسیار ساده تر از تصورات اوست. در این شرایط، مغز عاشق به علت ترشح زیاد اکسی توسین (Oxytocin)، بیش از حد حساس شده و اطلاعات عادی را به عنوان نشانه های عمیق عشق تفسیر می نماید. این پدیده یکی از دلایلی است که باعث می شود عاشقان پیغام هایی ببینند که اصلاً وجود ندارند و از هر رفتار ساده ای یک داستان عاشقانه بسازند.

10- احساس عشق، باعث کاهش توجه به دیگران و تمرکز بیش از حد بر معشوق می شود

زمانی که فرد عاشق می شود، حجم زیادی از فعالیت مغزی او روی یک فرد خاص متمرکز می شود و این موضوع باعث کاهش توجه او به دیگران می شود. تحقیقات نشان داده اند که هنگام عاشقی، فعالیت قشر کمربندی قدامی (Anterior Cingulate Cortex) که مسئول پردازش چندین موضوع به طور همزمان است، کاهش می یابد. این یعنی عاشق به طور ناخودآگاه دنیای اطراف را کنار می گذارد و تنها بر روی معشوق متمرکز می شود. در نتیجه، بسیاری از نشانه های دیگران را نادیده می گیرد و فقط رفتارهای معشوق را مورد تحلیل قرار می دهد. این همان پدیده ای است که در فیلم لئون: حرفه ای (Léon: The Professional) دیده می شود، جایی که شخصیت اصلی تمام توجه خود را بر روی فردی خاص متمرکز می نماید و دیگر قادر به درک واقعیت اطراف خود نیست. این تمرکز شدید باعث می شود عاشق کمتر منطقی فکر کند و بیشتر درگیر احساسات شود. بنابراین، هر اشاره کوچکی از سوی معشوق، به عنوان یک نشانه مهم درک می شود، در حالی که در واقعیت، چنین چیزی وجود ندارد.

منبع: یک پزشک
انتشار: 18 بهمن 1403 بروزرسانی: 18 بهمن 1403 گردآورنده: huseynvahedi.ir شناسه مطلب: 2542

به "عاشقی و خیالات شاعرانه: چرا به اشتباه تصور می کنیم معشوق پیغام های ما را با دقت می بیند و درک می نماید؟!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "عاشقی و خیالات شاعرانه: چرا به اشتباه تصور می کنیم معشوق پیغام های ما را با دقت می بیند و درک می نماید؟!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید